بلاگ نقره ای

موضوعات علمی، هنری، فرهنگی، سرگرمی و تفریحی

بلاگ نقره ای

موضوعات علمی، هنری، فرهنگی، سرگرمی و تفریحی

۴۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روانشناسی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

برترین‌ها: تا به حال شده متوجه شوید تمام فکر و ذهن‌تان مشغول یک اتفاق بد یا اشتباهات‌تان است؟ معمولا نقد و انتقاد نسبت به تشویق و تحسین، تاثیر بزرگ‌تری دارد و اغلب، خبر‌های بد توجه بیشتری را نسبت به خبر‌های خوب به خود جلب می‌کنند، و دلیلش این است که حوادث منفی تاثیر شدیدتری نسبت به حوادث مثبت بر مغز ما دارند؛ روانشناسان به این پدیده سو گیری منفی می‌گویند. سو گیری منفی مغز می‌تواند تاثیر عجیبی بر رفتارها، تصمیم‌ها و حتی روابط ما بگذارد.

سوگیری منفی چیست؟

سو گیری منفی، تمایل ما به ثبت محرک‌های منفی و شرح و بسط آنهاست که به آن، عدم تقارن مثبت – منفی نیز می‌گویند. سو گیری منفی مغز یعنی اینکه ما نیش و درد‌های سرزنش و بی‌احترامی و ... را با قدرت خیلی بیشتری نسبت به لذت تحسین و تقدیر و ... احساس می‌کنیم.

این پدیده‌ی روانشناسی می‌تواند توجیه کننده‌ی این باشد که چرا غلبه کردن بر اولین اثر منفی اینقدر سخت است و چرا تجربیات تلخ گذشته می‌توانند تاثیرات بلند مدت بر ما بگذارند. تقریبا در هر تعاملی ما تمایل داریم به جنبه‌های منفی بیشتر توجه کنیم و بعد‌ها نیز آن‌ها را پُررنگ‌تر به خاطر می‌آوریم.

چرا مغز ما تمایل دارد روی منفی‌ها متمرکز شود

ما به عنوان انسان تمایل داریم:

  • تجربیات ناخوشایند را بهتر از تجربیات خوشایند به خاطر بسپاریم
  • توهین‌ها را بهتر از تحسین‌ها به یاد بیاوریم
  • نسبت به محرک‌های منفی شدیدتر واکنش نشان بدهیم
  • به چیز‌های منفی بیشتر از چیز‌های مثبت فکر کنیم
  • به حوادث منفی قوی‌تر از حوادث مثبت واکنش نشان بدهیم

مثلا در حال سپری کردن روز بسیار خوبی در محل کارتان 

  • وبگاه نقره
  • ۰
  • ۰
برترین‌ها: ذهن انسان مثل اعماق اقیانوس پر از شگفتی است. دانشمندان دائما در حال مطالعه مغز و کشف الگو‌های جدید رفتاری هستند که هر روز آن‌ها را شگفت زده می‌کند. مثلا، آیا می‌دانستید که هرچه فردی باهوش‌تر باشد، دوستان کمتری دارد؟ ما هم نمی‌دانستیم! پس حالا می‌توانید به راحتی افراد باهوش را بین دوستانتان تشخیص دهید. در این مطلب حقایق جالبی از علم روانشناسی را با شما در میان می‌گذاریم.

کسانی که ضریب هوشی بسیار بالا دارند دوستان زیادی ندارند
 
حقایق جالب درباره ذهن و روان انسان که نمی‌دانستید

مدت‌ها پیش، زمانی که اجدادمان مشغول شکار و جمع آوری بودند، دوستی برای بقای قبیله ضروری بود، چون با هم راحتتر می‌توانستند ماموت شکار کنند. انسان‌ها هنوز هم با هم دوست می‌شوند، اما نه به خاطر منافعشان. تحقیقات اخیر نشان می‌دهد کسانی که ضریب هوشی بالا دارند، نیازی به دوستان زیاد ندارند. چون مغز آن‌ها درگیر حل مسائل بسیار جدی است و ارتباط را اتلاف وقت می‌دانند. اما دلیل نمی‌شود که از این وضعیت راضی باشند. این تحقیق ثابت کرده که دوستی تاثیر مثبتی نه تنها روی روان بلکه سلامت فرد دارد. به همین دلیل گاهی بهتر است خودتان را از کتاب‌ها دور کنید و با دیگران حرف بزنید.

افسردگی درک ما را از رنگ تغییر می‌دهد
  • وبگاه نقره
  • ۰
  • ۰

تست شخصیت جالب

وبسایت بدونیم: چشم‌ها و مغز ارتباط پیچیده‌ای با هم دارند. هر چیزی که می‌بینیم قبل از این که به مغز برسد از میلیون‌ها سلول فوتورسپتور عبور می‌کند. مغز اطلاعات را دریافت، تحلیل و در نهایت شناسایی می‌کند. البته تحلیل چیز‌هایی که دیده می‌شود در آدم‌ها متفاوت است. بر همین اساس یک آزمون سرگرم کننده برایتان آورده ایم که می‌توانید با انتخاب یکی از صورت‌ها شخصیت خود را بشناسید.

کدام یک از صورت‌ها متعجب است؟
 
با انتخاب یکی از این صورت‌ها، شخصیت خود را بشناسید
 
۱. شما فردی واقع بین و ساده و بی آلایش هستید و به راحتی می‌توان با شما ارتباط نزدیک و صمیمانه برقرار کرد.
۲. شما فرد منظمی هستید که همه چیز را سر جایش قرار می‌دهید.

کدام یک از صورت‌ها بی حوصله است؟
 
با انتخاب یکی از این صورت‌ها، شخصیت خود را بشناسید
 
  • وبگاه نقره
  • ۰
  • ۰

وب‌سایت مردمان: آیا فروشنده ای که کامپیوتر جدیدتان را از او خریده اید، واقعاً به چیزهایی که در موردش صحبت می کند آگاهی دارد، یا فقط چیزهایی را که در بروشور مطالعه کرده است برای شما تکرار می کند؟

یا کارمندی که به تازگی برای استخدام با او مصاحبه کردید واقعاً از آن چیزهایی که ادعا می کرد می داند، سررشته ای دارد یا اینکه فقط جواب هایی را برایتان تکرار می کند که شما دوست دارید بشنوید؟

چه دوست داشته باشیم، چه نه دائماً درحال قضاوت کردن در مورد میزان هوش و آگاهی دیگران هستیم و با جواب هایی که به سوالاتمان می دهند، سطح شایستگی و توانایی های آنها را می سنجیم.

بعضی افراد در این کار مهارت بیشتری دارند، اما آن به این معنی نیست که شما نمی توانید یاد بگیرید.

با تمرین، شما هم می توانید میزان هوش و سطح آگاهی اطرافیانتان را حدس بزنید.

انواع هوش

هوش چیزی است که ارزیابی و اندازه گیری آن کار ساده ای نیست چون انواع بسیار متفاوتی دارد.

در سال ۱۹۸۳، دکتر هاوارد گاردنر استاد دانشگاه هاروارد، مفهوم جامع تری از هوش ارائه داد و آن را چند-هوشی نامید.

تئوری او با نظریات سنتی در این رابطه که می گفتند “آیا می توانید وقایع را به خاطر بسپاری، ریاضیات انجام دهی، منطقی فکر کنی و جمله های صحیح بنویسی؟” کاملاً مغایر بود و دیدگاهی بسیار جامع تر برای قضاوت در مورد هوش افراد داشت.

چگونه میزان هوش افراد را اندازه گیری کنیم؟

طبقه بندی اولیه شامل

  • وبگاه نقره
  • ۰
  • ۰

برترین ها - ترجمه از پردیس بختیاری: آیا شما هم ترس این را دارید که رابطه عاطفی تان خیلی زود به اتمام رسد؟ آیا شما هم مدام نگرانید و به دنبال راههای برای نگهداشتن رابطه تان می گردید؟ نگهداشتن یک رابطه سالم به عوامل زیادی بستگی دارد که نیمی از آنها به خود شما باز می گردد. اگر دوست دارید بدانید که برای داشتن یک رابطه بلند مدت چه کارهایی باید انجام داد، در ادامه مطلب همراه مان باشید.

اگر رابطه‌ای بلند مدت می‌خواهید، بخوانید

  • وبگاه نقره
  • ۰
  • ۰

برترین ها - ترجمه از پردیس بختیاری: زمانی که شما وارد یک رابطه عاطفی می شوید، طبیعی ست که دوست داشته باشید تمام وقت تان را با شریک زندگی تان سپری کنید اما باید بدانید که هر یک از ما به زمانی برای تنهایی نیاز داریم. سپری کردن کل روز با شریک زندگی تان نه تنها خوب نیست بلکه می تواند مشکلاتی را بوجود آورد.

به این دلایل، گاهی از شریک زندگی‎تان دور شوید

اما منظور از دوری در رابطه عاطفی چیست؟

منظور ما از دوری این نیست که رابطه ای از راه دور داشته باشید یا این که چند روز با طرف مقابل تان صحبت نکنید. البته این دوری نیز فرد به فرد متفاوت است. به عنوان مثال برخی ها دوست دارند که با دوستان خود به سفر بروند، در حالی که برخی دیگر دوست دارند زمان شان را در تنهایی در خانه سپری کنند..و در این شرایط، شما باید به نیازهای خود و شریک زندگی تان نگاه کنید.

اگر تمام وقت تان را با شریک زندگی تان بگذرانید، به تدریج استقلال تان را از دست می دهید. جدا از آن، به جای این که از زمان با هم بودن تان لذت ببرید، به سادگی از هم آزرده خاطر می شوید. بنابراین اگر هفته ای چند ساعت را به تنهایی برای خود اختصاص ندهید، این روند به تدریج در رابطه شما تاثیری منفی خواهد گذاشت.

در ادامه دلایلی را که به خاطر آن شما باید تنهایی خود را حتی در یک رابطه عاطفی حفظ کنید، برایتان آورده ایم.

دلتنگ هم می شوید

شاید به نظرتان خنده دار آید اما دلتنگی می تواند تاثیر مثبتی بر رابطه تان بگذارد. زمانی که شما از شریک زندگی تان دور می شوید، به او فرصت دلتنگی را می دهید. در نتیجه او برای دیدار دوباره شما هیجان بیشتری خواهد داشت که به تبع در رفتار و رابطه او با شما نیز تاثیری مثبت خواهد گذاشت.

از لحظات با هم بودن بیشتر لذت می برید

زوج هایی که از هم دورند، سعی می کنند که از زمان های با هم بودن، حداکثر لذت را ببرند و برای تک تک دقایق شان برنامه ریزی کنند. اگر شما همیشه شریک زندگی تان را در کنارتان داشته باشید، این موضوع برایتان کم اهمیت می شود اما اگر سعی کنید که گاهی از هم دور بمانید، قدر لحظات با هم بودن را بیشتر می دانید.

به این دلایل، گاهی از شریک زندگی‎تان دور شوید

روی خودتان تمرکز خواهید کرد

زوج هایی که بیشتر زمان شان را با طرف مقابل شان می گذرانند، بعد از مدتی خود را فراموش می کنند. آنها تبدیل به افراد وابسته ای می شوند که خود و نیازهایشان را فراموش کرده اند. به این فکر کنید که اگر یک در صد احتمال جدایی از شریک زندگی تان پیش آید، چه اتفاقی برایتان خواهد افتاد؟ اگر ما برای خودمان وقت بگذاریم و به نیازها و علاقمندیمان بها دهیم، در واقع رابطه عاطفی مان را بهبود بخشیده ایم. بنابراین گاهی از رابطه عاطفی بیرون بیایید و به خود و نیازهایی که دارید هم نگاهی بیاندازید.

دوستان تان را نگه خواهید داشت

حتما شما هم دوستانی داشته اید که تا وارد یک رابطه عاطفی می شوند، شما را فراموش می کنند، برنامه های بیرون را کنسل می کنند و حتی در گروه های تلگرام هم غیر فعال می شوند. مطمئنا شما این رفتار را نمی پسندید، پس خودتان هم دچارش نشوید.

این که کل زندگی تان را به شریک زندگی تان وابسته کنید و منتظر او باشید که تمام نیازهایتان را برطرف کند، نه تنها روی شما، بلکه روی او نیز فشار زیادی خواهد آورد. بنابراین در هر شرایطی دوستان تان را نگه دارید، می رسد روزی که هیچ تکیه گاهی جز آنان نخواهید داشت.

مراقب رابطه تان خواهید بود

اگر شما هر روز به گل تان آب دهید خشک می شود، رابطه عاطفی نیز به فضایی برای نفس کشیدن نیاز دارد. بنابراین این فرصت را به آن بدهید. به عنوان مثال گاهی با دوستان تان برنامه بگذارید و بدون شریک زندگی تان به سر قرار بروید. در این شرایط او هم فرصت تنهایی پیدا خواهد کرد. همین روند باعث می شود که هم شما و هم طرف مقابل تان برای ارتباطی که با هم دارید، برنامه ریزی کنید و بیشتر مراقب رابطه تان باشید.

به این دلایل، گاهی از شریک زندگی‎تان دور شوید

اولویت هایتان تغییر خواهد کرد

اگر کل زمان تان را در کنار شریک زندگی تان سپری کنید، موضوعات کوچکی مانند این که او بطری آب را سر می کشد یا کانال تلویزیون را مدام عوض می کند، ناراحت تان می کند. اما اگر گاهی از او دور باشید، متوجه می شوید که این موضوعات اهمیت چندانی ندارند.

شارژ می شوید

همانطور که پدر و مادر گاهی نیاز دارند که به تنهایی و بدون وجود فرزندان شان به بیرون بروند، شما هم باید زمانی را به دور از شریک زندگی تان بگذرانید، این زمان تنهایی شما شما را شارژ می کند. ممکن است فکر کنید که بودن با عشق تان را به هر چیز دیگری ترجیح می دهید اما اگر فرصت این دوری های کوچک را به خودتان و او دهید، با انرژی بیشتری به سمت عشق تان باز خواهید گشت.

به زندگی تان تعادل می دهد

اگر شادی شما وابسته به شریک زندگی تان است، راه اشتباهی را در پیش گرفته اید. این که شما زمانی را به تنهایی، در کنار دوستان، ورزش یا خرید اختصاص دهید، باعث می شود که زندگی تان تعادل خود را حفظ کند و اگر زندگی تان تعادل داشته باشد، به تبع رابطه عاطفی بهتری را نیز تجربه خواهید کرد

  • وبگاه نقره
  • ۰
  • ۰

خبرگزاری ایسنا: یک فراتحلیل تایید کرده است که ممکن است هورمون تستوسترون در درمان افسردگی مردان مفید باشد، اما متخصصان خواستار آزمایشات دقیق‌تر هستند.

یک فراتحلیل جدید با بررسی 27 مطالعه موجود، نتیجه گرفته است که درمان با تستوسترون در کاهش علائم افسردگی در مردان موثر است.

فراتحلیل، دستیابی به حقیقت مشترک در پس همه مطالعات علمی مفهومی و فردی برای بهتر کردن زندگی است.

در حالی که سال‌های زیادی است که محققان وجود ارتباط بین هورمون تستوسترون (testosterone) و افسردگی را پیش‌بینی کرده بودند، اما تا به حال تا این حد به واقعیت نزدیک نشده بود. اگر چه که کارشناسان معتقدند آزمایشات دقیق‌تری مورد نیاز است.

تستوسترون از هورمون‌های استروئیدی مهم موجود در بدن پستانداران، از جمله انسان (هردو جنس) است که اثرات آندروژنیک (جنسیتی) و آنابولیک (سازنده، رشد دهنده) دارد.

تولید تستوسترون پیش از دو ماهگی جنین در رحم مادر آغاز شده و در تعیین نرینگی یا مادینگی آن نقش دارد. تولید این هورمون در دوره بلوغ جنسی در پسران افزایش یافته و عامل اصلی تغییرات فیزیکی این دوران به‌شمار می‌آید.

به‌طور متوسط بدن هر مرد ۲۰ برابر بیشتر از بدن هر زن تستوسترون تولید می‌کند، هرچند به دلیل متابولیسم بیشتر، سطح پلاسمایی این هورمون در مردان فقط هفت برابر زنان است.

تستوسترون از هورمون‌های استروئیدی بدن است که ساختمان اصلی سازنده آن را کلسترول تشکیل می‌دهد.

تستوسترون هورمون مهمی برای مردان و زنان است. برخی فرض می‌کنند که برتری تستوسترون در مردان یکی از دلایلی است که زنان اغلب از افسردگی، پوکی استخوان و مشکلات خواب رنج می‌برند.

هر ارتباطی بین سطح تستوسترون و افسردگی هنوز با اطمینان تایید نشده است، در حالی که شواهد کوچکی که در حال افزایش نیز هستند، نشان می‌دهد که می‌توان از این هورمون در درمان افسردگی استفاده کرد. اگر چه هنوز به عنوان یک درمان اصلی توصیه نمی‌شود.

این فراتحلیل جدید، حاصل تحقیق یک تیم کوچک از محققان اروپایی است که داده‌های 27 مطالعه و آزمایش جداگانه در مورد بررسی اینکه آیا تستوسترون باعث کاهش علائم افسردگی در مردان می‌شود، جمع‌آوری و تحلیل شد.

نتیجه نسبتا واضح بود. محققان دریافتند کسانی که تحت درمان تستوسترون قرار گرفتند، علائم افسردگی کمتری را نسبت به گروه‌های شاهد نشان دادند.

جالب توجه است که این فراتحلیل، برخی مشاهدات ثانویه دیگر را نشان داد. اثربخشی بالاتری در برخورد با علائم افسردگی در گروه‌هایی که دوزهای بالاتری از هورمون را دریافت می‌کردند، دیده شد، در حالی که هیچ ارتباطی بین سطح اولیه تستوسترون و افسردگی وجود نداشت.

ضمن این‌که سطح پایین تستوسترون لزوما عامل خطرناکی برای ابتلا به افسردگی نیست.

"جو هربرت" از دانشگاه کمبریج که در این مطالعه شرکت نداشته، می‌گوید که این تحقیق نیاز به یک آزمایش دقیق برای مشخص کردن اثربخشی درمان تستوسترون در افسردگی مردان دارد.

وی می‌گوید: این یک فراتحلیل بسیار دقیق و حساس است و پیامدهای قابل توجهی دارد. با این حال نیاز به آزمایش دقیق‌تری دارد. چرا که آزمایشات قبلی اغلب خیلی کوچک بوده‌اند و یا به خوبی انجام نشده‌اند.

محققان این مطالعه همچنین هشدار دادند که هر نتیجه‌گیری جامع از این تحقیق مجاز نیست و به خوانندگان یادآوری می‌کند که مصرف بیش از اندازه و طولانی مدت تستوسترون به علت اثرات نامطلوب برای سلامت، توصیه نمی‌شود.

محققان می‌گویند هنوز ارتباط بین تستوسترون و افسردگی به طور دقیق اثبات نشده است، با این که سطح بالای این هورمون به طور گسترده می‌تواند احساس سرزندگی را در فرد ایجاد کند و مردان احساس انرژی بیشتری داشته باشند و ممکن است بیشتر غذا بخورند، اما این‌ها دلیلی بر تاثیر این هورمون بر علائم اصلی افسردگی مانند بدخلقی و بی‌تفاوتی نیست.

با این وجود، اکثر متخصصان معتقدند که آزمایش‌های بزرگ‌تر و دقیق‌تر مطمئنا لازم است تا رابطه بین تستوسترون و خلق (mood) فرد را بهتر بررسی کند.

ما هنوز نمی‌دانیم چه دوزی از این هورمون برای افراد مختلف، مطلوب است و اینکه آیا این درمان برای درمان افسردگی بانوان نیز به اندازه مردان موثر خواهد بود یا نه.

این فراتحلیل جدید در مجله JAMA Psychiatry منتشر شده است.

  • وبگاه نقره
  • ۰
  • ۰

خبرگزاری ایسنا: یک روانشناس تخصصی کودک و نوجوان ضمن بیان اینکه هنوز علت دقیق افسردگی در فصول سرد از نگاه روانپزشکان مشخص نشده است گفت: اما به نظر می‌رسد تأثیر عرض جغرافیایی بر اختلالات خلقی به واسطه تغییرات دسترسی به نور خورشید به طور چشمگیری در بروز این امر موثر باشد.

دکتر گوهریسنا انزانی-رئیس کلینیک تنفس دوباره در گفت‌وگویی با بیان اینکه علائم افسردگی از اواسط فصل پاییز تا اواسط زمستان در افراد بروز می‌یابد، خاطرنشان کرد:

  • وبگاه نقره
  • ۰
  • ۰

خبرآنلاین: طبق تحقیقات جدید دکتر کریستین تمپلین،رئیس مرکز قلب دانشگاه علوم پزشکی زوریخ، حوادث استرس‌زای زندگی اثر منفی مستقیمی روی قلب می‌گذارد و خطر مرگ‌ومیر زودرس در میان افراد مبتلابه سندرم قلب شکسته بیشتر است.

ارتباط میان افسردگی و بیماری‌های قلبی عروقی موضوع تازه‌ای نیست اما محققان گذرگاه‌های بیوشیمیایی را یافته‌اند که در آن استرس نقشه واسطه‌ای مهمی را بازی می‌کند.

یکی از رویدادهای ناگوار قلبی عروقی که می‌تواند ناشی از استرس شدید شود،سندرم قلب شکسته است که به‌عنوان بیماری نادر،علائم حمله قلبی را شبیه‌سازی می‌کند. این سندرم در زنان بیشتر از مردان اثرگذار است.

افراد مبتلابه این سندرم (takotsubo cardiomyopathy) با استرس شدید، درد ناگهانی قفسه سینه گرفته و نفسشان ضعیف می‌شود. البته این سندرم باعث گرفتگی و مسدود شدن رگ نمی‌شود، بلکه بخشی از قلب به‌درستی خون را پمپاژ نمی‌کند. برخی محققان معتقدند هورمون ناشی از استرس در پاسخ به احساسات شدید، مانند عصبانیت، خشم یا تعجب تولید می‌شود.

سندرم قلب شکسته می‌تواند مرگبار باشد اما اغلب بیماران با استراحت در عرض چند روز به حالت عادی بازمی‌گردند. درهرحال یک نفر از 10 نفری که دچار شوک کاردیوژنیک می‌شوند به این دلیل است که خون کافی به بقیه بدن ارسال نمی‌شود.

یافته‌های دکتر تمپلین، بر اساس مقایسه دیتای جمع‌آوری‌شده از 198 مبتلابه سندرم با شوک قلبی با 1880 نفرمبتلابه سندرم بدون شوک و از روی International Takotsubo Registry به‌دست‌آمده است.

متوسط سن گروه اول 63.4 سال و متوسط سن دسته دوم 67.2 سال بود و آن‌ها به این نتیجه رسیدند که میزان استرس در گروه اول دو برابر گروه دوم بوده است.

یک حادثه استرس‌زا می‌تواند منجر به حمله آسمی شده و یا نیاز به جراحی را ضروری می‌سازد. همچنین افراد مبتلابه سندرم همراه با شوک یا در بیمارستان فوت کردند(23 درصد) با در 5 سال بعد بر اثر بیماری جان خود را از دست دادند. تنها 2 درصد از افراد گروم دوم بعداً فوت شدند.

  • وبگاه نقره
  • ۰
  • ۰

روزنامه همشهری - یکتا فراهانی: در زندگی هر یک از ما موضوعات ناخواسته زیادی می‌توانند اتفاق بیفتند. اما بدترین چیز آن است که خود ما از قبل به استقبالشان رفته و بارها و بارها در ذهن‌مان با آنها کلنجار برویم: «اگر شرکتی که در آن کار می‌کنم تعدیل نیرو کند چه کار کنم؟»، «اگر به بیماری واگیردار لاعلاجی مبتلا شوم چه می‌شود؟»، «اگر هواپیمایی که با آن سفر می‌کنم سقوط کند چه؟ یا اینکه در خیابان تصادف کنم و...»

شاید شما هم جزو افرادی باشید که در ذهن‌تان بارها و بارها با اینگونه افکار کلنجار رفته‌اید، ولی این واقعیت را بپذیرید که بسیاری از چیزهایی که نگران‌شان هستیم شاید هیچ‌گاه اتفاق نیفتند و قرار نیست برای چیزهایی که هنوز اتفاق نیفتاده‌اند از قبل نگران و مضطرب شویم. برای اینکه «اگرچه»‌های ذهن مان کمتر شود چه کار‌هایی می‌توانیم انجام دهیم و ریشه این همه نگرانی و ترس در وجود ما چیست؟» در این خصوص با یدالله دمیرچی، روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه علم و فرهنگ گفت‌وگو کرده‌ایم.

نگرش‌هایی که باید پرورش یابند

نگرش‌های ایستا

به‌طور کلی نگرش افراد، تعیین‌کننده نوع نگاه آنها به زندگی است. بعضی‌ها دائم نگران آینده هستند و فکر می‌کنند مبادا در آینده اتفاقات بدی در انتظارشان باشد و همیشه می‌ترسند که چگونه با آنها مواجه شوند. در وجود این افراد معمولا ترس‌های گوناگونی وجود دارد که نکند چیزهای باارزشی را که دارند از دست بدهند. در واقع جملاتی با مضمون «اگر..آنگاه..» دائم در فکر‌شان جریان دارد؛ مثل اینکه: «اگر شغلم را از دست دهم چه کار باید بکنم ؟اگر پوستم خراب شود و احساس پیری کنم چه به سر من می‌آید؟ اگر همسرم دیگر دوستم نداشته باشد، چه کار کنم و....»

نگرش و تفکر عده‌ای دیگر از افراد بر پایه «ای کاش» و در واقع رو به گذشته است؛ «‌ای کاش این کار را نمی‌کردم، ‌ای کاش چنین تصمیمی نمی‌گرفتم، ‌ای کاش زودتر از خانه بیرن رفته بودم و....» ذهن بعضی دیگر از افراد هم بر مبنای «باید» و «نباید»‌هاست؛ باید این کار را انجام می‌دادم، باید کمتر غذا بخورم، باید بیشتر ورزش کنم و....

تفکر این افراد هم رو به آینده و هم رو به گذشته است و در نهایت تفکر همه این افراد نیز ریشه اضطرابی دارد؛ یعنی نگرانند مبادا مشکلات خاصی در انتظارشان باشد یا نگران هستند که چرا نتوانسته‌اند گذشته خوبی داشته باشند. به این نوع نگرش‌ها نگرش‌های «ایستا » گفته می‌شود؛ یعنی پویایی خاصی در آنها وجود ندارد.

نگرش‌های پویا

در مقابل چنین طرز تفکراتی، نگرش بعضی افراد هم نگرش «پویا»ست ؛یعنی نگاه و تفکر سازنده‌ای دارند که به آنها کمک می‌کند به جای نگرانی‌های بسیار در مورد آینده یا حسرت خوردن ایام گذشته بیشتر بر زمان حال تسلط داشته باشند. در نگرش‌های پویا سؤال این است: «من هم‌اکنون چه کار می‌توانم بکنم؟ چه کاری لازم است انجام دهم و در واقع انجام چه کارهایی مهم و ممکن است تا ما را بیشتر به اهدافمان نزدیک کند؟ من چه کار می‌توانم بکنم و چگونه می‌توانم از دیگران کمک بگیرم.» این جملات به برخوردار بودن از طرز فکر پویا کمک می‌کند؛ یعنی اینگونه افکار رو به حل مسئله هستند یا به‌گونه‌ای آینده‌ای مثبت‌نگر.

چگونگی پرورش نگرش‌های مختلف

توجه داشته باشیم بعضی بچه‌ها در خانواده‌هایی بزرگ می‌شوند که موضوع صحبت خانواده به‌طور کلی تمرکز بر اخبار منفی یا به نوعی نگرانی از آینده است؛ مثلا دائم می‌گویند: «این لباس را نپوش سرما می‌خوری، این را نخور مریض می‌شوی، این کار را نکن زشت است و...» این جملات نگاه به آینده‌ای خطرناک دارند؛ آینده‌ای که از قبل باید از آن ترسید.

رسیدن به چنین تفکراتی ریشه در آموزش ما از زمان کودکی دارد؛ اینکه والدین ما تا چه اندازه نگران یا اسیر ترس‌های بیهوده خود بوده و آنها را به فرزندانشان هم منتقل کرده‌اند. همچنین اینکه سبک تربیتی ما هم سبک تربیتی «اطمینان‌بخش» نبوده است؛ بنابراین در آینده و در بزرگسالی جامعه را به‌صورت «ناامن» تلقی می‌کنیم. به این ترتیب حس ناامنی در همه جا با ما خواهد بود؛ در ارتباط با کار، کارفرما، همکاران، دوستان و...؛ انگار یک نگرانی همیشگی برای از دست دادن بسیاری چیزها ازجمله شغل، موقعیت، پول، اعتبار و...در وجود ما خواهد بود.»

شکل‌گیری تیپ‌های شخصیتی

در کنار نوع آموزش و تربیت والدین، تیپ‌های شخصیتی متفاوتی هم داریم که بنا بر نوع بعضی آنزیم‌ها یا هورمون‌ها ممکن است اضطراب یا آدرنالین کم یا زیاد شود. ولی خیلی نمی‌توانند تعیین‌کننده باشند. مهم‌ترین چیز آن است که شخصیت ما چگونه بار بیاید؛ اضطرابی، آرام یا.... می‌توان گفت در واقع خیلی از پیش تعیین نمی‌شود؛ بنابراین تیپ‌های شخصیتی هم براثر تربیت و آموزش ساخته می‌شوند و شکل می‌گیرند و «سرشت» ما را تعیین می‌کنند.

توجه داشته باشیم محیط قبل از تولد و به نوعی ساختار ژنتیک و محیط حین تولد و بعد از آن (3 سال نخست تولد)در شکل‌گیری شخصیت ما بسیار تعیین‌کننده هستند. افسردگی و اضطراب با نگاه رو به گذشته و آینده نمی‌گذارند فرد از زندگی خود لذت ببرد و بتواند کنترلی بر اوضاع خود داشته باشد.

بعضی‌ها چون درگذشته و در کودکی بارها «از دست دادن» را تجربه کرده‌اند این ترس همیشه با آنها همراه است اما بعضی دیگر هم فقط به‌دلیل تهدیدهای والدین خود مبنی براینکه «اگر بچه خوبی نباشی ما هم تو را ترک می‌کنیم یا من اصلا دیگه مامان تو نیستم چون تو به حرفم گوش نمی‌دی و...» ترس از دست دادن دارند.

با تصور چنین چیزهایی کودک همیشه تصویری از رفتن و از دست دادن والدین خود را دارد چون آنها به او این پیام را منتقل می‌کنند که به اندازه کافی شایسته و سزاوار نیست. بعضی کودکان هم واقعا طرد و ترک می‌شوند یا به نوعی اصلا در خانواده به‌حساب آورده نمی‌شوند. به این ترتیب این بچه‌ها همیشه «طرح‌واره »‌های«از دست دادن » دارند و به نوعی از آن می‌ترسند و به این نتیجه می‌رسند که دنیا جای ناامنی است.

نگرش‌هایی که باید پرورش یابند

مقابله با افکار بیهوده

با توجه به اینکه بروز اینگونه افکار ریشه در گذشته افراد دارد و می‌تواند بسیار مخرب باشد باید از طریق آموزش با آن مقابله کرد. در این خصوص چند راهکار وجود دارد؛ نخستین راهکار آن است که ما هیجان‌های خودمان را به رسمیت بشناسیم؛ یعنی اگر اضطراب داریم آن را انگار نکنیم و سعی در شناسایی و مقابله با آن باشیم. در مرحله بعد منطق و فکر خود را از احساس‌مان جدا کنیم.

در واقع براساس افکار ما احساساتمان هم شکل می‌گیرند. راهکار بعدی این است که خود را آماده‌رؤیارویی با موقعیت‌های خاص بکنیم؛ نه اینکه آنها را انکار کرده یا از آنها فرار کنیم؛ مثلا اگر ترس از دست‌دادن کار داشته باشیم باید مشکل اصلی خود را پیدا کنیم و ببینیم چه ترس‌هایی در آن نهفته است. در واقع هر قدر هم که بازار کار کساد باشد و نتوانیم به شغل مناسب دیگری دست یابیم ولی با بالا بردن میزان آگاهی‌ها و اطلاعات خود می‌توانیم به نتیجه بهتری برسیم و کمی از ترس‌ها و نگرانی‌های خود کاهش دهیم.

تخلیه هیجانات منفی

تکنیک دیگری که می‌توان در مواقعی که با اینگونه ترس‌ها و نگرانی‌ها مواجه می‌شویم به‌کار برد، این است که به‌طور ذهنی فکر کنیم در موقعیتی که از آن واهمه داریم و نگرانش هستیم قرار گرفته‌ایم؛ مثلا اگر می‌ترسیم که کارمان را از دست بدهیم فکر کنیم هم‌اکنون کارمان را از دست داده‌ایم. ابتدا با کشیدن نفسی عمیق می‌توانیم فکر کنیم آرامش داریم و با تجربه آن اضطراب، مطمئن شویم که این موضوع فقط در ذهن ما اتفاق افتاده است. ضمن اینکه با این روش، هیجانات منفی هم از وجودمان تخلیه می‌شود.

پس از آن با افزایش اعتماد به نفس و آگاهی به هر شکل ممکن (مطالعه یا شرکت در دوره‌های مختلف در این خصوص) می‌توان به مقابله با هیجانات منفی پرداخت. ضمن اینکه در موقعیت‌های خاص و بحرانی حتما باید میزان اطلاعات خود را افزایش داد؛ مثلا اگر ترس ازدست دادن کاری یا فردی را داریم می‌توانیم آگاهی خود را در زمینه کاری بالا ببریم. با افزایش اعتماد به نفس و وسعت دادن به فعالیت‌های مختلف خود از تمرکز و وابسته بودن بیش از اندازه به یک نفر رها می‌شویم.

تمرکز بر توانمندی‌ها

داشتن استقلال و افزایش آگاهی در برابر هر مشکل و بحرانی بسیار مهم و کارساز خواهد بود. برای این کار داشتن نقشه‌ها و راه‌های مختلف، بسیار مهم و کارساز خواهد بود؛ یعنی به‌اصطلاح هر کدام از نقشه‌های ما که درست از آب در نیامد می‌توانیم سراغ نقشه‌های بعدی برویم.

در مواقع بحران و مشکل یکی از مهم‌ترین چیزها داشتن ذهن باز و افق وسیع است؛ نه محدود بودن به یک کار یا وابسته و اسیر شدن در یک راه یا یک شخص خاص. به جای داشتن ذهنیت «اگرچه..آنگاه »که ما را محدود به ناتوانایی‌هایمان می‌کند باید تمرکز خود را بر توانایی‌ها و خواسته‌های واقعی خود بگذاریم. ضمن اینکه نهایت تلاش را هم برای رسیدن به آنها به‌کار ببریم. این کار به‌تدریج استرس و اضطراب ما را کاهش می‌دهد.

  • وبگاه نقره